دلنوشته عاشقانه یاسمن 24 ساله از قم

?سلام میخوام به همه اونایی که به عشق شون نرسیدن بگم دوستان عزیزم میدونم سخته شرایط روحی و جسمی آدم با نبود عشقش بهم میریزه
اما خدا رو شکر کنین به آنچه براتون مقدر میشه شاید جداشدن و با خیالو رویاهاش زندگی کردن بهتر باشه این روزا عشق فقط واسه یه سال دو ساله.
من بیستو هشت سالمه با یه پسر تو زندگیم دوست شدم که شد عشقم پنج سال دوست بودیم همه ناراضی بزور واسه با هم بودن همه رو راضی کردیم خدا رو عاصی کردیم واسه هم جون میدادیم واسم خودکشی کرد من خودکشی کردم هر شرطی رو خانواده ها گفتن قبول کردیم رییس دانشگامون اومد خونمون خواستگاری کل شهر و بسیج کردیم امام جمعه هر کسی که فکرشو بکنین تا بابام رضایت دادخلاصه بعد پنج سال ازدواج کردیم الان هفت سال از ازدواجمون میگذره سال اول خیلی خوبو عاشقانه بودیم از سال دوم شروع کرد با اینو اون خیانت کردن من واسه عشق ساختم تا حالا که هفت سال میگذره گفتم پیشش باشم پیشم باشه برمیگرده الان یساله یواشکی زن صیغه کرده تازه میفهمم مخالفت پنج ساله پدر و مادرم معنیش چی بود و اعتیادم داره حاضر بودم همون موقع ازش جدا میشدم با عشقش زندگی میکردم تا اینکه بخوام الان با خیانت هاشو دل پر رنجم زندگی کنم الان بابت همه کتک هایی که میخورم شرمنده پدر مادرم میشم که تو روشون وایستادم واسه رسیدن به این عشق که جوانی و زندگیمو نابود کرد الان تو فکر طلاقم اما دلم میلرزه اما همسرم کسی که عشقم بوده میگه کسی تو رو نمیخواد که موندی من عشق خودمو دارم با حرفاش آتیش میگیرم میخوام بهتون بگم راضی به رضای خدا باشید تا بهترین رو براتون رقم بزنه هیچ چیزو ازش بزور نخواهین بخدا سخته عشق ادم جلو رو خیانت کنه اگه زمان دوستی میرفت انقد سخت نبود تا الان خواهش میکنم واسه خودتون ارزش قایل باشین شما همه خواهر برادرای گل من هستین به رفتنش راضی باشین کسی که قراره بره بهتر که الان بره نه ده سال دیگه با یه دنیا حسرت و دلشکسته همه ی عشقا قرار نیست بتونن ما رو خوشبخت کنن گاهی از حرف تا عمل زیاده دل به حرف نبندین

روبیکای ناکامان تلگرام ناکامان اینستاگرام ناکامان

برچسب ها

نظرات