میرم از علی سلامی
میرم علی سلامی
آه سرد امید زمانی
ابوالفضل رحیمی
خنجر ابوالفضل رحیمی
رفیق امید زمانی
مصطفی ابراهیمی
خرابم مصطفی ابراهیمی
علی شهرآبادی (چشامو میبندمو یادم میارم تو رو عشق فابم)
بی معرفت علی شهر آبادی

دلنوشته پاییزی فریبا 26 ساله از اهواز

۲۸ فروردین ۱۳۹۶
دلنوشته ها (4)

دلنوشته پاییزی فریبا 26 ساله از اهواز

۴ساله که عاشق مردی که ۱۵سال ازم بزرگتره شدم
کسی که ۱۲، ۱۳ساله زیر حکم قصاصه تفریبأ ۵ساله که با سند۵۰۰میلیونی آزاده
راستش خیلی دوستش داشتم چون واقعأ توی این دنیای نامرد اون خیلی مردبوده و هست اول آشناییمون که بهش از احساسم گفتم خیلی ازم دوری میکرد خیلی منعم میکرد از ایجاد رابطه،خیلی سعی کرد منصرفم کنه
اما خب اصرارهای من بیشتر بود و نتونست منو از احساسم بهش منصرف کنه همیشه سعی میکرد واقعیتها رو بهم بفهمونه تا مبادا موقعیت های خوب زندگیمو از دست بدم اما من اینقدر عاشقش بودم که هیچ چیزی برام مهم نبوده و نیست شاید هیچکس باورنکنه اماخیلی آدم پاک ودرستیه هرروز که میگذره بیشتر عاشقش میشم به خاک مادرم و برادرم قسم توزندگیم بدترین عذابای دنیارو کشیدم خیلی بیچارگی کشیدیم اما هیچوقت کج نرفتم همیشه درست زندگی کردیم تااینکه ۴ساله پیش سهمم از خوشبختی توی این دنیا همین عشق پاک شد هیچوقت سعی نکردم برا تأمین کمبودهام توی زندگیم باکسی رابطه برقرارکنم
همیشه سعی کردم روی پای خودم باشم ازنوجوونی کارکردم و درس خوندم تا محتاج کسی نباشم
تاقبل از آشناییم با علی هیچکسی توی زندگیم نبود و نیست واقعأ برام سخته نمیتونم ازش دل بکنم تقریبأ یک ساله بخاطر اینکه من بیشتر ازاین وابسته نشم بهم کم محلی میکنه خیلی کمتر از قبل زنگ میزنه خیلی باهام سرد برخورد میکنه هنوزم داره سعی میکنه منو از عشق خودش محروم کنه
میخواد منو با بی توجهیاش اذیت کنه تاشاید خسته بشم و دل بکنم واسه همینم یه مدت پیش خیلی خسته شده بودم چندوقت پیش خواستم ازش جدا بشم رفتم پیشش تمام یادگاریاشو هم با خودم بردم که بهش برگردونم
یه روز عالی رو باهم گذروندیم ازش پرسیدم چقدر منو دوست داره بهم گفت اونقدر دوستت دارم که بخاطرتو روی عقاید وباورهام پاگذاشتم اونقدر دوستت دارم که حاضرم جوونمو برات بدم تو کسی هستی که ۴ساله منو به زندگی برگردونده همه ی هستیم شدی دوست داشتن تو یه چیز خیلی کوچیکه ارزشت بیشتر از دوست داشتنو این حرفاست وقتی این حرفا رو بهم زد خیلی از خودم متنفرشدم بخاطر دوست داشتنم و عشقش و این احساساتش نبود که تنفر ازخودم پیدا کردم بخاطراین متنفرشدم که داشتم با دستای خودم ناخواسته امید زندگی عشقمو بگیرم بخدا نمیدونید چقدر برام سخت بود، فکرشم دیوونه ام میکرد قلبم بدرد اومد نمیتونستم بپذیرم که بخاطر کم توجهیش و خستگی خودم از عشقش بگذرم عذاب خیلی سختیه بخوای امیدکسی رو ازش بگیری حتی تصورشم برام سخته توروخدا برام دعاکنین تا خدا به هردومون صبربده، هرگز تو زندگیم چیزی نخواستمو نمیخوام فقط اینکه مشکل تنها عشق زندگیم حل بشه دیگه اصلأ فکررسیدنمون بهم نیستم فقط میخوام ازاین حکم قصاص خلاصی پیدا کنه حاضرم بهم نرسیم اما لاأقل ببینم که دیگه کاملأآزاده
از خدا میخوام مارو بهم نرسونه اما عوضش مشکل عشقمو حل کنه لطفأ برای خلاصیش از قصاص دعاکنین!??

امتیاز کل : 3 / 5. تعداد رای : 2

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود