آه سرد امید زمانی
ابوالفضل رحیمی
خنجر ابوالفضل رحیمی
رفیق امید زمانی
مصطفی ابراهیمی
خرابم مصطفی ابراهیمی
علی شهرآبادی (چشامو میبندمو یادم میارم تو رو عشق فابم)
بی معرفت علی شهر آبادی
حسن آذر
انتظار حسن آذر

دلنوشته حسین (حسرت عشق از درد اعتیاد)

۷ مرداد ۱۳۹۷
متن کوتاه غمگین مرگ دوباره هوای تو زد به سر منتنهایی (2)

 دلنوشته حسین (حسرت عشق از درد اعتیاد) | ثبت شده در کانال ناکامان

سلام به همه ی عاشقای هم درد. حسین هستم ی معتاد ما تویه جلسات NA اینجوری خودمونو معرفی میکنیم شاید جایز نبود اینجا هم اینجوری خودمو معرفی کنم ولی واسه ادامه کار شاید بهم حق بدید. تو 17 سالگی با دختری به اسم عطیه وارد یه رابطه کاملا طوفانی عاشقانه شدم…. برعکس دیگران تو کار ما ن خیانت بود ن نامردی ن از پشت خنجر زدن.ما واقعا عاشق هم بودیم عطیه واقعا خودشو فدای من کردش منم تا جایی ک سعی داشتم واسش کم نذاشتم ولی من با مشکل بزرگی ک اصلا فکرشم نمیکردم معتادش شده باشم درگیر بودم من ب مصرف قرص ها و چیزای دیگ عادت کرده بودم و اصلا فکر نمیکردم غیر ممکن باشه برام ترکش ماه های اول رابطتمون اونقدری فوق العاده پیش رفت ک جفتمون ب خونواده ها هم دیگرو معرفی کردیم ولی اعتیاد من ن. رفته رفته کم کم دیگ وضعیت اشکار شد

من کاملا تسلیم اعتیاد شده بودم و نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم و اینو از عطیه هم مخفی میکردم و دیگ هیچ یک از رفتارام دست خودم نبود کاملا تحت دستور مواد مصرفیم عمل میکردم اونقدری اون دخترک معصوم رو با رفتارهای ناخواسته اذیتو ازار دادم ک دیگ نتونست طاقت بیاره اون همه چیزشو رو من باخته بودشو واسش غیر قابل تحمل بود وضعیتم برای همین روز ب روز ازم دورتر شد تا جایی که یجایی رو در رو بهم گفت جدا شیم و منم پیش بینی همچین قضیه رو کرده بودم شارگمو جلوش زدم ولی ب هر حال قضیه من به مرگ نرسید اما عطیه فرار کرد از اونجا.دیگ کاملا همه چی واسم تموم شده بود بخاطر همین تصمیم گرفتم ترک کنم شاید برگرده با التماس خواهش مامانشو راضی کردم که با عطیه حرف بزنم کل ماجرا هارو واسش تعریف کردم از تهدیداتی ک کردمش تا  دروغ ها نامردیام  اخرش ازش خاستم همراهیم کنه ترک کنم ولی قبول نکرد

ولی من نا امید نشدمو رفتم واسه ترک یه مدت نبودم برگشت تموم فکر و ذکرم عطیه بود رفتم جلو مدرسش ولی نبود تو راه مدرسه دیدمش جلوشو گرفتم ولی اون حاضر نبود حتی باهام حرف بزنع من واقعا زیر فشار بودم هم از سمت بیماری اعتیاد همم دیوانه وار عاشقش بودم تو خیابون دعوامون شد شدید بعد یه ماجرای مسخره پیش اومد ک مهم نیست بگم خلاصه عطیه تصمیمش ترک کردن من بود واسه همیشه . چه شب هایی که تا صبح بخاطرش گریه کردمو دست ب دعا زدم از اینو اون کمک میطلبیدم اخرش نشد ک نشد .هر موقع هرجا عشقمو واسه کسی تعریف میکنم همه حق رو میدم به عطیه واقعا اون حقش نبود و من خیلی چیزا حقم بود اون واقعا یه دختر تک بود واسه منی ک فوق العاده سخت پسندم هرگز دختری مث اون ندیدمو مطمعنم نمیبینم من خیلی اذیتش کردم ابروشو بردم ولی من با بیماری اعتیاد درگیر بودم اصلا خود واقعیم نبودم . الان دو ساله پاکم

از روزی ک ترک کردم دارم با نفرتو زجر زندگی میکنم چشمامو میبندم صورتشو میبینم با درد میخابم با کابوس بیدار میشم گفتم هر کاری کردم بر نگشت اخرای رابطمون انگار تو باتلاق گیر کرده بودم هرچی تقلا میکردم بیشتر فرو میرفتم توش من هر کاری ک میکردم اونو بیشتر از دست میدادم حتی الان حاضرم به جز جونم همه چیزمو بخاطرش بدم جونمم فقط بخاطر این نگه میدارن که دوباره باهاش خیلی چیزا به دست بیارم تا فداش کنم اخ اون خیلی پاک معصوم بودش ولی من نابودش کردم حالا هم اگ بگم ارزو بی معنی گفتم واسه من برگشتنش یه رویا ب حساب میاد هرچقدر ک میگذره من بیشتر درد میکشم هرچقدر تلاش میکنم یکمی از فکر کردن بهش خودمو دور کنم فقط خودمو خسته میکنم ازتون میخام موقع دعاهاتون واسه منم ی دعایی بکنید

حاظرم همه چیزمو بدم فقط ی روز عطیه رو تو حالت پاکی داشته باشمش بعدش بمیرمم مهم نیست اخ منو  عطیه تو حالت پاکی اصلا با هم نبودیم خیلی دلم میخاد حالا ک هیچی مصرف نمیکنمو خود واقعیم هستم لذت یه روز با اون دخترک دیونه بودن رو بچشم راستی من الان 20 سالمه اخرای سربازیمم هستش خیلی دردناک نا امید روزتو بگذرونی اونم تو خدمت هیچی واسم لذت بخش نیست تو خیابون ب کسی نگاه نمیکنم اگ هم نگاه کنم دنبال گم شده از دست رفته خودم میگردم واسش همیشه ارزوی شادی و خوشبختی میکنم اخ اون واقعا خیلی بیشتر از خوشبختی حقشه ببخشید ک زیاد طولش دادمو خستتون کردم جمعتون پایدار ️…

 @Nacaman

امتیاز کل : 3.3 / 5. تعداد رای : 18

چند ستاره امتیاز میدی بهش ؟؟


برچسب ها



نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  1. ناشناس

    منم کاملا درک میکنم

    1. ایرج هستم یک معتاد.... نه مصرف کننده!!

      اعتیاو، این دشمن زیرک زندگی؛ بجز درد. همه رو ازم گرفت! میزدم که دردو فراموش کنم.. درد سرحاش بود ولی من فراموش از همه شدم!!
      بدنبال خوبترینها بودم ..همه خوبان رفتن و ترکم کردن.. اما بلاخره بعد عمری دربدری از پی بی ارزشیها.. منم تصمین به ترک کرفتم وپاک شدم.!
      هیچ راهی واسه خلاصی از اعتیاد ، اونم به تنهایی وحود نداره. همه ازکنک کردن بمن مستعصل بودن، حتی دکترها و زیارتگاهها عاجز از راه نجات!
      من. همسرم برنگشت به زندگی بامن! ولی من برگشتم به یه زندگی جدید بدون مصرف که البته تولن خودم خارح بود اما دوستان (NA) واسه من شدن چراغ هدایت!
      کی میگه معتاد بدرد نخوره!؟
      به NA بیاین تا ببینیدکه اون مصرف کننده های دیروز.. باقلب وجسم وکلام پاکشون چه زندگیهایی از لوس مواد پاک میشه!!

  2. ناشناس

    عدم حافظه کافی

  3. عطیه

    میخوام برگردم

    1. ناشناس

      کاردرستش برگشتن هستش کنار یار موندن من یارم رو تازه ترک کرده بود از دست دادم الان به سال هستش زیر خروارها خاک خوابیده من تا آخرش بودم شما هم برگرد

پلیر ناکامان موزیک
پحش آنلاین پحش آنلاین پحش آنلاین
00:00
00:00
00:00
دانلود